This is an installation project in praise of life and life-giving Earth. I sewed a dress for Gaia (Mother Earth, mother of gods in Greek Mythology) to embody her, to visualize her mythical nature and identity. I elaborate on a personal narrative about Gaia through this project.
Gaia is a mother.
She has always been! prior to love and post inexistence.
She created the heavens, the mountains, and the waves.
She has no children on the eve of her fortieth birthday.
She gives life and brings destruction.
She is rapidly deteriorating.
She is afraid of some existing things; but also afraid of lacking things. Like her own absence. Losing her body; which will only leave a dress behind.
She creates strange creatures.
She pays attention to details.
She has thousands of eggs in her belly.
Countless plants have grown on her skin.
Sometimes she kills her houseplants by her negligence.
She is rebellious.
She has the secrets of destinies.
She cares about the life story of people and … also does not care.
In life, she often thinks of death.
She praises life.
And also conquers it.
Translated from Farsi to English by Azadeh Zaferani
این پروژه چیدمانیست در ستایش زندگی و زمین زندگیبخش. من لباسی برای گایا (مادرزمین، مادر خدایان اسطورههای یونانی) دوختم برای تجسم بخشیدن به او، برای به تصویر کشیدن طبیعت اسطورهای و هویتش.
من از خلال این پروژه روایت شخصی خودم را در مورد گایا شرح میدهم.
لباس گایا
گایا یک مادر است.
پس از خلاء و پیش از عشق بوده است.
آسمان، کوهها و امواج را او زاییده است.
در آستانهی چهل سالگی هیچ فرزندی ندارد.
هم زندگی میبخشد و هم نابودی بهبار میآورد.
به سرعت رو به زوال میرود.
از بعضی چیزها و فقدان بعضی میترسد. مثلن فقدان خودش. فقدان تناش؛ که به صورت یک لباس به جا میماند.
موجودات عجیبی خلق میکند.
به جزئیات توجه میکند.
هزاران تخم در دلش دارد.
بیشمار گیاه بر تنش روییدهاند.
گاهی با سهلانگاری گیاهان آپارتمانیاش را میکشد.
سرکش است.
اسرار سرنوشتها در اختیار اوست.
به داستان زندگی آدمها اهمیت میدهد و نمیدهد.
در زندگی اغلب به مرگ فکر میکند.
زندگی را میستاید.
و آن را میستاند.